دوستی اهل بیت(ع)
اهل بیت چه کسانی هستند؟
با مراجعه به کتاب های لغت و اصطلاح علما و نیز کتاب های حدیث پی می بریم که مراد از اهل بیت پیامبر(ص) افراد خاصّی هستند و اهل بیت(ع) شامل تمام وابستگان نسبی و سببی انسان نمی شود:الف) اهل بیت در لغت و عرف
ابن منظور از افریقی در «لسان العرب»می گوید:اهل انسان نزدیک ترین مردم است به انسان و کسانی که آنان را به نسب یا دین جمع می کنند(1).
ب) اهل بیت در قرآن و سنت
در قرآن و روایات اهل بیت پیامبر(ص) در مورد افراد خاصّی به کار رفته که همان رسول خدا(ص)، علی، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) است و بقیه ذریه پاک نیز به آنان ملحقند، که همان نه امام معصوم از فرزندان امام حسین(ع) هستند.امّ سلمه می گوید:
هنگامی که آیه « إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»بر پیامبر(ص) نازل شد، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را احضار کرده و فرمود:« اینان اهل بیت منند»(2). اما حسین(ع) فرمود:« انا اهل بیت النبوه(3)؛ ما اهل بیت نبوّتیم.»
مسلم به سند خود از عایشه نقل می کند:
هنگام صبح پیامبر(ص) از منزل خارج شد؛ در حالی که بر دوش او پارچه ای بافته شده از موی سیاه بود، حسن بن علی بر او وارد شد، او را داخل آن کساء نمود. آنگاه حسین(ع) وارد شد. او را نیز داخل آن کرد. سپس فاطمه(س) آمد. او را نیز داخل کساء کرد، بعد علی(ع) وارد شد، او را نیز داخل نمود. پس این آیه را قرائت نمود:« إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(4) .احمد بن حنبل می گوید:
هنگامی که آیه «مباهله» بر پیامبر(ص) نازل شد، آن حضرت، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را خواست. آنگاه عرض کرد:« بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند»(5).
دوستی اهل بیت(ع) در قرآن کریم
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:« قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودّه فی القربی(6)؛ای رسول ما به امت بگو من از شما اجر و رسالت جز این نمی خواهم که مودّت و محبت مرا در حقّ خویشاوندانم منظور دارید.»
این آیه معروف به « آیه مودّت» است که در اغلب کتاب های تفسیر و حدیث و تاریخ نزول آن را در حقّ اهل بیت(ع) می دانند.
سیوطی در تفسیر این آیه به اسناد خود از ابن عباس نقل می کند: هنگامی که این آیه:« قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودّه فی القُربی» بر پیامبر(ص) نازل شد، صحابه عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودّت آنان بر ما واجب است؟
حضرت (ص) فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزندان او»(7).
در خطبه ای که امام حسن(ع) بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) ایراد کردند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود:«... و أنا من اهل البیت الذی افترض الله مودّتهم علی کلّ مسلم، فقال تبارک و تعالی:« قُل لا اسالکم علیه اجراً الا المودّه فی القربی و من یَقْترف حسنه نزد لهُ فیها حسناً» فاقتراف الحسنه مودّتنا اهل البیت...
و من از اهل بیتی هستم که خداوند، مودّت آنان را بر هر مسلمانی واجب نموده است، پس خداوند تبارک و تعالی فرمود:« قُلْ لا اسألکم...» انجام کار نیک، مودّت ما اهل بیت است».
امام صادق(ع) به ابی جعفر احول فرمود:« چه می گویند اهل «بصره» در این آیه:« قل لا اسالکم علیه اجراً الا الموده فی القربی؟»
عرض کرد: فدایت گردم! آنان می گویند: این آیه در شأن خویشاوندان رسول خدا(ص) است. حضرت فرمود:« دروغ می گویند. تنها در حقّ ما اهل بیت، علی و فاطمه و حسن و حسین، اصحاب کساء نازل شده است»(8).
می دانیم که حصر این روایات اضافی است، نه حقیقی و بنابراین شامل بقیه امامان نیز می شود.
دوستی اهل بیت(ع) در روایات
در روایات فریقین همانند قرآن کریم به طور صریح بر محبت اهل بیت(ع) تأکید شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:1. وادار نمودن بر دوستی اهل بیت(ع)
رسول الله(ص) می فرمایند:« ادبّوا اولادکم علی ثلاث خصال: حبّ نبیّکم، و حبّ اهل بیته، و قراءه القرآن(9)؛اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش و قرائت قرآن».
امیرمؤمنان(ع) فرمود:« احسن الحسنات حبّنا، و اسواالسیئات بغضنا(10)؛
بهترین نیکی ها حبّ ما و بدترین بدی ها بغض ما اهل بیت(ع) است.»
2. دوستی اهل بیت دوستی رسول خداست.
رسول خدا(ص) فرمود:« احبّوا الله لما یغذوکم من نعمه، و احبّونی لحبّ الله، و احبّوا اهل بیتی لحبّی(11)؛
خدا را دوست بدارید، به جهت آنکه از نعمت هایش به شما روزی می دهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید و اهل بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید.»
زید بن ارقم می گوید:
در خدمت رسول خدا(ص)بودم که دیدم فاطمه زهرا(س) داخل حجره پیامبر(ص) شد؛ در حالی که با او دو فرزندش حسن و حسین بودند و علی(ع) نیز پشت سر آنان وارد شد. پیامبر(ص) به آنان نظر کرده و فرمود:« من احبّ هولاء فقد احبّنی، و من ابغضهم فقد ابغضنی(12)؛ هرکس اینان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس که اینان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».
امام صادق(ع) فرمود:« من عرف حقّنا و احبّنا فقد احبّ فقد احبّ الله تبارک و تعالی(13)؛ هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد، در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.»
3. حبّ اهل بیت (ع) اساس ایمان است.
رسول خدا(ص) فرمود:« اساس الاسلام حبّی و حبّ اهل بیتی(14)؛ اساس اسلام، دوستی من و اهل بیت من است».
و نیز فرمود:« لکلّ شیء اساس، و اساس الاسلام حبّنا اهل البیت(15)؛ برای هر چیزی اساسی است و پایه اسلام حبّ ما اهل بیت است».
4. حبّ اهل بیت(ع) عبادت است
رسول خدا(ص) فرمود:« حبّ آل محمد یوماً خیر من عباده سنّه، و من مات علیه دخل الجنه(16)؛
یک روز دوستی آل محمد، بهتر از یک سال عبادت است و کسی که بر آن دوستی بمیرد، داخل بهشت می شود.»
5. دوستی اهل بیت(ع) نشانه ایمان است.
رسول خدا(ص) فرمود:« لا یومن عبد حتی اکون احب الیه من نفسه، و اهلی احبّ الیه من اهله و عترتی احب إلیه من عترته و ذاتی أحب الیه من ذاته(17)؛
هیچ بنده ای ایمان کامل پیدا نمی کند؛ مگر در صورتی که من دوست داشتنی تر نزد او از خودش باشم و نیز اهل بیتم از اهلش محبوب تر و عترتم از عترتش دوست داشتنی تر و ذاتم از ذاتش محبوب تر باشد.»
6. دوستی اهل بیت(ع) نشانه پاکی ولادت
پیامبر(ص) اشاره به علی(ع) کرد و فرمود:« ایها الناس امتحنوا اولادکم بحبّه، فانّ علیّاً لا یدعوا الی ضلاله، و لا یبعد عن هدی، فمن احبّه فهو منکم، و من ابغضه فلیس منکم(18)؛
ای مردم! اولاد خود را به دوستی علی امتحان نمایید؛ زیرا او شما را گمراه نمی کند و از هدایت دور نمی سازد. پس هر یک از اولاد شما که علی را دوست بدارد از شماست و هر کدام که او را دشمن بدارد از شما نیست.»
امیرمؤمنان(ع) فرمود:
« در وصیتی که پیامبر(ص)به اباذر کرده، آمده است: ای اباذر! من احبّنا اهل البیت فلیحمد الله علی اول النعم».
پی نوشت ها :
1. لسان العرب، ج11، ص 27-28، ماده اهل، مفردات راغب ماده اهل.
2. مستدرک حاکم، ج3، ص 158، ح4705، السنن الکبری، ج7، ص 63.
3.خوارزمی، مقتل الامام حسین، ج1، ص 184.
4. صحیح مسلم، ج4، ص 1883، ح2424، کتاب فضائل الصاحبه.
5. مسند احمد، ج1، ص 185.
6.شوری(42)، آیه 23.
7. در المنثور، ج6، ص 7؛ مستدرک حاکم، ج3، ص 172؛ مجمع الزوائد، ج9، ص 168 و کشاف، ج4، ص 219 و...
8. کافی، ج8، ص 79، ح66؛ قرب الاسناد، ص 128.
9. کنز العمال، ج16، ص 456، ح45409؛ فیض القدیر، ج1، ص 225، ح331.
10. غررالحکم، ج1، ص 211، ح3363.
11. سنن ترمذی، ج5، ص 664، ح3789؛ مستدرک حاکم، 3، ص 150.
12. امام حسین(ع) از تاریخ دمشق، ج91، ص 126.
13. کافی، ج8، ص 112، ح98.
14.کنزالعمال، ج12، ص 105، ح34206؛ در المنثور، ج6، ص 7.
15. المحاسن، ج1، ص 247، ح461.
16. نورالابصار، ص 127؛ کافی، ج2، ص 46، ح3.
17. المعجم الکبیر، ج7، ص 86، ح6416؛ امالی صدوق، ص 274، ح9.
18. ترجمه امام علی(ع) از تاریخ دمشق، ج2، ص 225، ح730.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}